الهي ضعيفان را پناهي ، قاصدان را بر سر راهي ، مومنان را گواهي ، چه عزيز است آنكس كه تو خواهي .

۱۳۹۰ فروردین ۱۸, پنجشنبه

عفریت فرهاد کش

دنیا بیستون است اما فرهاد ندارد،
و آن تیشه هزار سال است که در شکاف کوه افتاده است
مردم می آیند و می روند اما کسی سراغ آن تیشه را نمی گیرد.
 دیگر کسی نقشی بر این سینه سخت و ستبر نمی زند.
دنیا بیستون است و روی هر ستون ،
 عفریت فرهاد کش نشسته است.
هر روز پایین می آید و در گوش ات نجوا می کند
 که شیرین دوستت ندارد. و جهان تلخ می شود
تو اما باور نکن
زیرا که تا عشق هست ، شیرین هست 
عشق اما گاهی سخت می شود ،
 آنقدر سخت که تنها تیشه از پس آن بر می آید
روی این بیستون ناساز و ناهموار
 گاهی تنها با تیشه می توان ردی از عشق گذاشت ،
و گرنه هیچ کس باور نمی کند که این بیستون فرهادی داشت

۱۳۸۹ اسفند ۲۷, جمعه

يک نامه، پر از کنايه

7jetujhhqqshcjwi6bcm.jpg

 

سلام ؛ حال من خوب است

ملالي نيست جز گم شدن گاه به گاه خيالي دور

که مردم به آن شادماني بي سبب مي گويند ...

با اين همه اگر عمري باقي بود ، طوري از کنار زندگي مي گذرم

که نه دل کسي در سينه بلرزد، و نه اين دل نا ماندگار بي درمانم ...



تا يادم نرفته است بنويسم :


ديشب در حوالي خواب هايم، سال پر باراني بود...

خواب باران و پاييزي نيامده را ديدم

دعا کردم که بيايي، با من کنار پنجره بماني، باران ببارد

اما دريغ که رفتن، راز غريب اين زندگيست

رفتي پيش از آن که باران ببارد ...

مي دانم، دل من هميشه پر از هواي تازه باز نيامدن است!

انگار که تعبير همه رفتن ها، هرگز باز نيامدن است...

بي پرده بگويمت :

چيزي نمانده است، من مي رم !

گونه هايم از گرمي شراب گر گرفته است،

مي خواهم تنها بمانم، در را پشت سرت ببند،

بي قرارم، مي خواهم بروم، مي خواهم بمانم ؟!

هذيان مي گويم ! نمي دانم...

نه عزيزم، مي دونم وقت خوندن اينم نداري پس نامه ام بايد کوتاه باشد

ساده باشد، بي کنايه و ابهام


پس از نو مي نويسم :


سلام ! حال من خوب است،

اما تو باور نکن ...

واپسین سخن

0tpw73xfb4odbgi8zpxt.jpg



می خواهم

 


واپسین سخنم



این باشد که:



به عشق تو ایمان دارم.

۱۳۸۹ اسفند ۲۶, پنجشنبه

بهار هفت رنگ

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک
  
TaranehhaGroups www.Hamtaraneh.com
 
 آسمان آبی و ابر سپيد
برگهای سبز بيد
 
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
 
 
 خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اينک بهار
 
 خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ‌ها و دشتها
 

TaranehhaGroups www.Hamtaraneh.com
 
 خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش به حال غنچه‌های نيمه‌باز
 
 خوش به حال دختر ميخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبريز از شراب
 
 خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در اين روزگار
 
جامه رنگين نمی‌ پوشی به کام
باده رنگين نمی ‌بينی به جام
 
نقل و سبزه در ميان سفره نيست
جامت از آن می که می ‌بايد تهی است


TaranehhaGroups www.Hamtaraneh.com
 
 ای دريغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسيم
ای دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
 
TaranehhaGroups www.Hamtaraneh.com
 
ای دريغ از ما اگر کامی نگيريم از بهار
گر نکوبی شيشه غم را به سنگ


TaranehhaGroups www.Hamtaraneh.com
 هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ

سال نو مبارک

۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه

فاصله


همیشه از فاصله ها
                         گله میکنیم
شاید یادمان رفته
                     که در مشق های کودکی

برای فهمیدن کلمات

کمی فاصله هم

لازم بود!


۱۳۸۹ بهمن ۱۶, شنبه

رد پا





ماندگاری در من

      چون نقش کتیبه ای 

                        بر دل کوه

                                       بی آنکه 

                                               بخواهم روزهای رفته 

                                                                     یا  مانده را

                                                                                  بشمارم .

۱۳۸۹ بهمن ۱۴, پنجشنبه

خـاک بـهشت

nc510fqa06xgopn2gx4.gif



شـاه شـوم، مـاه شـوم، زر شوم


در حـرمـتت بـاز کـبوتر شـوم


اى مـلک الـحاج ، کـجا می روى


پشـت بـه این قبله چرا می روى؟


سـعى در ایـن مروه صفا میدهد


خـاک بـهشت اسـت، شفا میدهد . . .

۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

نام تو


ox7uillbdq0452kguzzc.gif


من
تو را
برای شعر
برنمی گزینم،
شعر
مرا
برای تو
برگزیده است.
در هشیاری به سراغت نمی آیم؛
هر بار
از سوزش انگشتانم درمی یابم
که باز
نام تو را می نوشته ام.

۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه

نام من


نام من عشق است آیا می‌‏شناسیدم؟
زخمی ام - زخمی سراپا می‌‏شناسیدم؟
با شما طی‌‏کرده‌‏ام راه درازی را
خسته هستم- خسته آیا می‌‏شناسیدم؟
راه ششصد ساله‌‏ای از دفتر(حافظ)
تا غزل‌‏های شماها، می‌‏شناسیدم؟
این زمانم گرچه ابر تیره پوشیده است
من همان خورشیدم اما، می‌‏شناسیدم
پای رهوارش شکسته سنگلاخ دهر
اینک این افتاده از پا، می‌‏شناسیدم؟
می‌‏شناسد چشم‌‏هایم چهره‌‏هاتان را
همچنانی که شماها می‌‏شناسیدم
اینچنین بیگانه از من رو مگردانید
در مبندیدم به حاشا، می‌‏شناسیدم!
من همان دریایتان ای رهروان عشق
رودهای رو به دریا! می شناسیدم
اصل من بودم, بهانه بود و فرعی بود
عشق(قیس) و( حسن)لیلا می‌‏شناسیدم؟
در کف(فرهاد)تیشه من نهادم، من!
من بریدم(بیستون) را می شناسیدم
مسخ کرده چهره‌‏ام را گرچه این ایام
با همین دیوار حتی می‌‏شناسیدم
من همانم, مهربان سال‌‏های دور
رفته‌‏ام از یادتان؟ یا می‌‏شناسیدم؟

۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

میدانم




میدانم که دلتنگ منی ، و دلت همیشه با من است دلم را فدای آن قلب مهربانت میکنم!

میدانم که مرا دوست داری و تنها آرزویت من هستم تا آخرعمرم عاشقانه برایت میخوانم ترانه عشق را !

میدانم که همه لحظه به من می اندیشی ،تمام لحظه هایم به این می اندیشم که چگونه اینهمه عشق و محبت را به تو ابراز کنم !

میدانم که به انتظار من نشسته ای ،اگر تو بگویی تا آخر عمر به انتظارم بنشین ، من تاآخرین حد این انتظار منتظر آمدنت مینشینم!

میدانم که برایت ارزش دارم و همه زندگی ات هستم ، تا آخرین نفس به پای تو می نشینم و تا آخرین نفس ، یک نفس فریاد میزنم دوستت دارم!

میدانم که چقدر دوستم داری دلتنگی که سهل است دلم برای یک لحظه درکنارهم بودن پرپر میزند!

اگر بدانی که تنها آرزوی من تویی ، روزی صدها بار آرزو میکنی که به آرزویم برسم!

اگر بدانی که همه لحظه های زندگی ام به تو می اندیشم ، تک تک لحظه ها رامی شماری و به عشق آن لحظه ها زندگی میکنی!

اگر بدانی که برایم یک دنیا ارزش داری ، سفری به دور دنیا میروی تا بفهمی چقدربرایم عزیزی...

۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

آواز قلبم

بغضهایم را به ابر ها می دهم
                                           و قلبم را.. از نام تو پر میکنم
                                                                                    باران که ببارد...

 آواز قلبم شنیدنی ست...

۱۳۸۹ بهمن ۸, جمعه

هدیه نسیم


دیگر

نه به ستاره می اندیشم

نه به عشق

و نه به هیچستان قلب نامهربانت

به خودم فکر می کنم

چون

نسیم

هیچگاه مهربانی و آرامش را

به زور به دنیا هدیه نمی دهد.

۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

مادرم را …



به یاد می آورم

لحظه های فراز را

 که صدای او اعتبارم می بخشید

و لحظه های نشیب را

که اعتمادم .

به یاد می آورم

افرای افراشته ای را

 به یاد می آورم مادرم را

۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

خم ابرو













خم ابروی تو محراب رکوع است و سجودم


بی خیال تو نباشد نه قیامم نه قعودم


جلوهء حسن دیدم طمع از خویش بریدم


تا که شد محو در انوار وجود تو وجودم


می کند تازه به تازه سپه حسن شهیدم


چشم و ابرو و لب و خال و خط تست شهودم


شیر مهرت به ازل داده مرا دایهء لطفت


نرود تا به ابد مهر تو بیرون زوجودم


آنچه را علم گمان داشتم از سینه ستردم


عقدهء جهل به لاحول ولا قوة گشودم


هیچ بودم به خودم بود چو پندار وجودی


همه کشتم چو شدم بیخبر از بود و نبودم


توبه کردم ز خود ونامهء اعمال بریدم


نیک اگر کشتم و گر بد همه را نیک درودم


عاشق و رندم و میخواره به گلبانگ علا لا


زاهد ار نیست چنین بنده چنینم که نبودم


سربه سر خواب پریشان بود این عالم فانی


بهر جمعیت دل نالهء بیهوده سرودم


فیض را نعمت بسیار چو دادی مددی کن


تا کند شکر عطایای تو بر رغم حسودم










۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

شخصیت متولدين اين ماه توسط گل


بهمن : گل گلایل
















 


باهوش هستید و می دانید چه می کنید. می خواهید همه امور مطابق میل
شما باشد که البته گاهی می تواند به دلیل عدم توجه به نظر دیگران برایتان
مشکل ساز شود...اما در مورد عشق صبور هستید. همواره اهدافی برای
دستیابی دارید و واقعاً برای رسیدن به آنها تلاش می کنید.

۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه

گل فام عزیزم



خواستم برایت هدیه بگیرم




گل گفت:  مرا بفرست که مظهر زیباییم



برگ گفت:  مرا بفرست که مظهر ایستادگی ام



بید گفت:  مرا بفرست که مظهر ادبم که همیشه سر به زیر دارم



به فکر فرو رفتم و سرم را به زیر انداختم به ناگاه قلبم را دیدم



که بهترین چیز در زندگیم هست

به ناگه فریاد زدم



که قلبم را می فرستم چون

او خود زیباست، مظهرایستادگیست



سربه زیرو با نجابتست
            
 تولدت مبارک